هنگامی که چهار دزد مسلح در آخرین ماموریت سرقتشان به طور ناگهانی کشته میشوند ، تنها همسران آنهاست که میتوانند ماموریت ناتمامشان را به پایان برسانند. اما در این بین مشکلاتی به وجود میآید که…
کارگردان:
Steve McQueen (استیو مک کوین)
نویسنده:
Gillian Flynn (جیلیان فلین),
Steve McQueen (استیو مک کوین)
چیزی که میتوانست یک فیلم جنایی-هیجانانگیز قوی دربارهی زنان داغدیده باشد که کارها را زیر دست خود میگیرند، به وسیلهی درهم آمیختهشدن با مسائل نژادی، سیاسی و جنسیتی تبدیل به اثری بسیار بزرگتر شده است. کارگردان این اثر یعنی آقای «استیو مککوئین» که برای اولین بار است که همچین اثری در این ژانر را میسازد توانسته تا کیفیت و تنش هر یک از سکانسها را به وسیلهی تمهیدات متعدد و خاص دو و یا 3 برابر کند و در نتیجهی آن یک تصویر قوی از شیکاگوی مترصد جنایت ارائه کند. چشمانداز تجاری چندان برای این اثر زن-محور و اکشن مطرح نیست.
«بیوگان»(Widows) که توسط خود استیو مککوئین و همچنین نویسندهی فیلم «دختر گمشده»(Gone Girl) نوشته شدن است بر اساس دو فصل 6 قسمتی از یک سریال بریتانیایی که توسط «لیندا لا پلنت» نوشته شده و در سال 1983 و 1985 پخش شده بود، ساخته شده است. «لیندا لا پلنت» در سال 1985 داستان این اثر را به صورت یک رمان نیز نوشت و منتشر کرد. او را بیشتر برای نوشتن یک اثر کلاسیک تلوزیون بریتانیا یعنی «مظنون اصلی»(Prime Suspect) میشناسند.
«استیو مککوئین» در اینجا به نظر تلاش زیادی دارد تا درام اثر را در تمام لحظات آن در سطح بالایی نگه دارد. بیشتر فیلمسازان از اینکه صرفا داستان اصلی را روایت کنند راضی میبودند که صد البته درگیرکننده بوده و تا جایی که توان هم داشت اثر خوبی از کار در میآمد. اما «مک کوئین» در اولین اثر خود بعد از «12 سال بردگی» که 5 سال پیش به روی پرده رفته بود توانسته تا تنش و درام را در هر سکانس، شاید حتی هر شات از اثر حفظ کند، بهگونهای که ثابت میکند توانایی ارائهی کامل هیجان سینمایی در عین توجه کامل به مفاهیم مورد علاقهش در داستان را دارد.
کارگردان تعداد زیادی صحنهی مهم را باسرعت زیادی در دقایق ابتدایی اثر بدون وقفه به ما نشان میدهد. «ورونیکا»(وایولا دیویس) و همسرش «هری»(لیام نیسون) در آپارتمان خود مشغول عشقبازی شدید هستند. «لیندا»(میشل رودریگز) به سمت مغازهی لباسفروشیش میرود. «آلیس»(الیزابت دبیسکی) دوستپسر بدبخت و ذلیلی دارد در حالی که «بل»(کریتینا اریوو) یک آرایشگر است. تمام زنان حاضر در این اثر داغدیده هستند؛ شوهرانشان در یک انفجار بزرگ کشته شده اند.
تمرکز اصلی اثر بر روی «ورونیکا» است، کسی که به نظر بیشتر از همه داغدار است اما خیلی زود متوجه میشود که به نظر قرار است چیز بیشتری نیز از دست بدهد چرا که رئیس یکی از گروههای مافیایی محلی یعنی «جمال»(برایان تری هنری) به وی اطلاع میدهد که شوهر فقیدش چیزی در حدود 2 میلیون دلار به او قرض دارد و اگر «ورونیکا» تا آخر ماه این مبلغ را باز نگرداند، آدمکش خشن او یعنی «جاتیمی»(دنیل کالویا در هیبتی بسیار مهیب و ترسناک) اطمینان حاصل خواهد کرد که این آخرین باری است که او قرضی را پرداخت نمیکند.
همچنین در گیر و دار این قضایا افراد دیگری مثل یک سیاستمدار شیکاگویی به نام «تام مولیگان»(رابرت دووال) و پسرش یعنی جک(کالین فارل) نیز درگیر هستند. این افراد میدانند که دورانشان نزدیک به سر رسیدن است و راه هایی که قبلا از طریق آن انتخابات را میبردند دیگر جوابگو نخواهد بود. اما آنها همچنان به هر قیمتی که شده، حتی خشونت بسیار زیاد قصد دارد که حتی به مدت خیلی کمی دیگر در این بازی بمانند.
تقریبا از اوایل اثر مسائلی شروع به گسترش میکنند که بهتر است درباره آنها صحبت نکنیم چرا که مهمترین این اتفاقات بسیار غیرمنتظره هستند و از طرقی روایت داستان را کامل میکنند که باعث غنیتر شدن درام اثر نیز میشود تا اینکه صرفا یک سوپرایز بزرگ باشد. در عین حال، میتوان گفت که «ورونیکا» چیزی را دربارهی کار و شغل همسرش کشف میکند که قبلا از آن خبر نداشت، چیز یکه باعث میشود زنان متوجه شوند همگی اشتباه میکردند و علیرغم نداشتن هیچگونه تجربهای در حل و فصل کردن چیزی، این ریسک را به جان میخرند که برای انتقام تلاش کنند و ارزش خود را پیدا کنند. عامل محرک آنها بسیار معقول و قابلباور است.
«ورونیکا»یی که وایولا دیویس خلق کرده است قربانی یک دروغ و فریب بلندمدت است و در عین حال زیر یک غم دوسویه نیز قرار دارد. او در مرکز این داستان قرار میگیرد، نیاز او به انتقامجویی، درکشدن و در نهایت زنده ماندن قویترین محرک بین تمامی زنان در این اثر است. استوار و محکم، غیرقابلتوقف و قوی، «ورونیکا» همان محوری است که اکشن اثر حول آن میچرخد و «دیویس» نیز به طرز زیبایی این نقش را ایفا کرده است.
«استیو مککوئین» به عنوان کارگردان و همچنین «شان بابیت» به عنوان فیلمبردار اثر راههای عجیب و خوبی پیدا میکنند تا صحنههای یکسان و مشابه را به شکل متفاوتی فیلمبرداری کنند. یکی از این صحنهها جایی است که سیاستمداری که «فارل» نقش آن را باز میکند به همراه دستیارش در ماشین در حال یک مکالمهی طولانی هستند و ما آنها را نمیبینیم، دوربین در عوض صحنه را از جلو و بالا نشان میدهد تا به خوبی تفاوت اقتصادی یک سیاستمدار با دیگران را به تصویر بکشد. این زوج یعنی کارگردان و فیلمبردار موفق شده اند تا صحنههای اکشن را نیز به کیفیت دیگر لحظات فیلمبرداری کنند.
«بیوگان» از آنجایی که مادهی اصلی و بنمایهی اثر را برای مقاصد سیاسی تقویت کرده است، یک اثر قوی در ژانر مشخص خود است که به وسیلهی طراحان آن که شخصیتها و مناصب اجتماعی را متفاوت به تصویر کشیده اند تبدیل به اثری قابل شده است. همانطور که معمولاً در آثار ملودرام دهههای 40 و 50 میلادی نیز مشاهده میکردیم، یک اثر جنایی کوچک باعث شده با چیزی که یک جامعه را عذاب میدهد بهتر آشنا شویم.