ریما رامینفر زاده5 فروردین ۱۳۴۹ در تهران، دارای کارشناسی ارشد در کارگردانی تئاتر میباشد. وی کار در تئاتر را در سال ۱۳۷۶ با نمایش «شب بخیر مادر» آغاز نمود و در سال ۱۳۷۹ با بازی در فیلم سینمایی «نان و عشق و موتور ۱۰۰۰» پا به عرصه سینما نهاد. وی همسر امیر جعفری بازیگر سینما و تلویزیون میباشد.
شروع کار
از
سال ۱۳۷۱ در رشته تئاتر وارد دانشگاه شد. اولین کار حرفهایاش، نمایش «شب
به خیر مادر» نوشته مارشا نورمن و به کارگردانی حامد محمدطاهر بود که در
سال ۷۵ در تئاتر شهر
به روی صحنه آمد؛ و از همان سال به بعد به صورت پیاپی یا در تئاتر بازی
کرد یا کارگردانی کرد یا نمایشنامه نویسی. از جمله کارهایش از زمستان، ۶۶
رقص کاغذ پارهها، پس تا فردا، دل سگ، یک دقیقه سکوت، همان همیشگی و زمزمه
مردگان را میتوان نام برد.
مقطع کارشناسی نمایش و کارشناسی ارشد کارگردانی خواند. از ابتدای جوانی دوست داشت در یک رشته هنری مثل تئاتر یا تلویزیون یا دانشکده صدا و سیما فعالیت کند.
سال ۶۷ دیپلم گرفت و در همان سال در رشته گرافیک قبول شد و بعد از یک
سال تصمیم گرفت که به اروپا برود و آنجا ادامه تحصیل بدهد. سه الی چهار سال
در آلمان بود حتی وارد دانشگاه شد ولی بعد به دلایلی برگشت. وقتی برگشت
زیاد وقت نداشت. مهلت ثبت نام در آزمون دولتی گذشته بود فقط ده روز داشت به
امتحان دانشگاه آزاد
که وقتی در آلمان بود خانواده اش برایش ثبت نام کرده بودند. در رشته نمایش
قبول شد. همزمان با ورود به دانشگاه درگیر کار تئاتر شد. این انگیزه دراو
به وجود آمد که نمایشنامه بنویسد. اولین نمایشنامه که نوشت نمایشنامه «پس
تا فردا» بود که این نمایش در جشنواره تئاتر فجر اجرا شد و جایزه سوم نمایشنامه نویسی
را گرفت البته در این نمایشنامه خودش هم بازی میکرد. در سال ۸۰ در یک
دقیقه سکوت بازی کرد و جایزه دوم بازیگری جشنواره تئاتر فجر را گرفت و در
نمایش زمزمه مردگان هم جایزه اول بازیگری جشنواره تئاتر فجر را کسب کرد. وی
در سریال بدون شرح نویسنده بود و در سریال من یک مستاجرم به بازیگری پرداخت. همچنین در قسمتهایی از مجموعه کمربندها را ببندیم هم بازی کرد.
سریال پایتخت اوج کار رامینفر
شاید بتوان گفت عاملی که باعث جلوه و درخشش کار رامینفر شد حضور وی در جلو دوربین سیروس مقدم و همکاری با عوامل سریال پایتخت است. هم بازی شدن وی با محسن تنابنده
بسیار در ذهنها ماندگار شد. بازی در نقشی به نام هما که همسر یک فرد گچ
کار است و حوادث پیش روی آنها یک سیر دراماتیک را در بیننده القا کرد که
این اوج هنر ایشان را در ارائه حس بازیگری میرساند.