50 کیلو آلبالو

کمدی
  • 0 دیدگاه
  • 912 بازدید
10
50 کیلو آلبالو

50 کیلو آلبالو

داستان فیلم

داستان از مجلس عروسی مرجان (مونا احمدی) آغاز می‌شود. در میانه‌های عروسی مأموران برای دستگیری داماد خلافکار (سروش صحت)وارد می‌شوند و میهمانان هم فرار می‌کنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود گرامی (ساعد سهیلی) باعث می‌شود تا دوست داوود, مجید (علی صادقی)که خیال می‌کند او تیر خورده لباس‌های او را در بیاورد و او را به داخل اتاق ببرد آیدا صوفی (هستی مهدوی فر) هم تصادفاً به همان اتاق می‌رود و یک مأمور آن‌ها را باهم می‌بیند مرجان در اتاق را قفل می‌کند تا داماد خلافکار نتواند فرار کند داوود که نمی‌تواند از اتاق خارج شود تا لباس‌های خود را به تن کند یک مانتو زنانه می‌پوشد و از خانه خارج می‌شود او سوار ماشین آیدا می‌شود ماشین آن‌ها با ماشین پلیس تصادف می‌کند و مأموران که فکر می‌کنند آن‌ها با هم رابطه داشتند بازداشتشان می‌کنند.

بازپرس (سیامک انصاری) که آدم سختگیری است از آن‌ها سؤال جواب می‌کند آیدا برای رهایی از سؤال‌ها به دروغ می‌گوید آن‌ها زن و شوهر هستند فقط رسماً عقد نکردند بازپرس یک روز به آن‌ها فرصت می‌دهد تا عقد را رسمی کنند. آن‌ها این کار را انجام می‌دهند و روز بعد سند را آزاد می‌کنند. آن‌ها برای گرفتن طلاق به محضر می‌روند، از طرفی آیدا می‌خواهد تا با مانی (پژمان جمشیدی) ازدواج کند و به کانادا برود و باید ظرف ۱۰ روز آینده این کار را انجام دهد. آن جا به آیدا می‌گویند دست کم سه ماه و ده روز بعد از طلاق می‌تواند ازدواج کند آیدا و داوود تصمیم می‌گیرند تا برای آیدا شناسنامه المثنی بگیرند و برای این کار به آبادان که محل صدور شناسنامه آیدا است باید بروند. از طرفی اَروشا اژدری (آزاده صمدی) هم که نامزد داوود است به همان هتل محل اقامت آن‌ها می‌رود و تصادفاً به اتاق آیدا می‌رود او دوست و همکلاس آیدا بوده و از روی حلقه آیدا متوجه ماجرا بین داوود و آیدا می‌شود.

داوود موفق می‌شود شناسنامه المثنی برای آیدا بگیرد. اما در این سفر به تدریج این دو به هم علاقه‌مند می‌شوند و در بازگشت به تهران می‌گویند می‌خواهند باهم ازدواج کنند. تا این که پس از شنیدن این خبر، مانی خودکشی می‌کند و آیدا تصمیم می‌گیرد به خاطر مانی با او ازدواج کند و این موضوع را به داوود می‌گوید.

در روز عروسی مرجان متوجه می‌شود این خودکشی صحنه سازی بوده و مانی به آیدا دروغ گفته او که موفق به تماس گرفتن با آیدا نمی‌شود به داوود اطلاع می‌دهد آن‌ها خودشان را به مجلس عروسی می‌رسانند و حقیقت را به آیدا می‌گویند آیدا بعد از شنیدن حقیقت از ازدواج با مانی منصرف می‌شود و تصمیم به ازدواج با داوود می‌گیرد.




برای نظر دادن باید عضو شوید!

ورود به سامانه عضویت رایگان