پیتر پارکر نوجوانی است که در بچگی توسط پدر و مادرش رها شده و در عوض توسط عمو و زن عمویش بزرگ شدهاست. پیتر پسری تنها است و هیچ دوستی ندارد و اوقات فراغت خود را با عکاسی پر میکند. او سالهاست عاشق همکلاسی خود به نام «گوئن استیسی» است. پیداکردن کیف پدرش و تحقیقات پیچیده او را به ساختمان آسگورپ میکشاند. جایی که توسط یک عنکبوت جهش یافته نیش زده میشود. پیتر ابتدا مریض میشود ولی طولی نمیکشد که قدرتهای زیادی پیدا میکند. او ابتدا به صورت خودخواهانه ازاین قدرتها استفاده میکند ولی طولی نمیکشد که همین قدرتها از او مردی نگران برپایی عدالت میسازد…