شنگال کوچولو نمیداند چیست؟ نمیداند دقیقا به چه دردی میخورد؟ او نه چنگال است و نه قاشق. هیچ وقت سر سفره از او استفاده نمیشود. نه چنگال ها او را میپذیرند و نه قاشق ها. شنگال دلش میخواهد به درد کاری بخورد، میخواهد در یک گروه قرار بگیرد و همه او را بپذیرند.
پس تصمیم میگیرد خود را شبیه قاشق ها یا چنگال های دیگر بکند. اما موفق نمیشود، چون او نه قاشق است نه چنگال.
تا اینکه روز سرو کله ی یک بچه کوچولو در خانه پیدا میشود. او آنقدر کوچک است که نمیتواند از قاشق و چنگال استفاده کند. به چیزی احتیاج دارد که هم قاشق باشد و هم چنگال و این همان چیزی است که شنگال برای آن ساخته شده است.